
سلام 🌺
رمان 🌿 منحرفان 🤪 پارت ٢
از پله ها بالا اومدیم و رسیدیم دیدم که پارتی در حد افتضاح منحرف ی بعضیا
داشتن لب 👄می گرفتن و جمع بزرگی کلا ل.خ.ت بودن و داشتن س. ک. س💦 می کردن. چندتاشون هم ار. ضا شدن.
💬 دوتا پسر....... یکی کیرشو 👙کرد تو کون دختره و اون یکی هم کرد تو ک. ص دختره
بعد تو همین حال دلوین رو دیدم که داشتن با سپهر. ج. ق.💨 می زدن و صحنه رو ترک کردم که درین و امیر علی را دیدم که به سمت ما میان.💥
درین 💬 روبه من گفت : هااااا ی سوپرایز. تولدته بده بوس 😘و بعد
امیر علی به بردیا گفت که ایشون با دوستاشون میرن پارتی...... .
بردیا هم که اهل این کارا و....... 😈. 🌿
از روی شلوارش میشو فهمید که دلش تلمبه میخواهد و حشری شده.... 👖
سریع دستمو گرفت برد تو اتاق 🤐و انداخت رو تخت و با لحنی حوس باز گفت پس تو سکس هم می کنی؟ هاااااااااا؟